English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4056 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trace U رد یابی کردن نشان
traced U رد یابی کردن نشان
traces U رد یابی کردن نشان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mark sensing U نشان یابی
an unerring aim U نشان درست یابی خطا
involution U توان یابی قوه یابی
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
extrapolated U برون یابی کردن
extrapolates U برون یابی کردن
spots U مسافت یابی کردن
direction finding U سمت یابی کردن
direction finding U جهت یابی کردن
ranging U مسافت یابی کردن
extrapolating U برون یابی کردن
interpolating U درون یابی کردن
interpolates U درون یابی کردن
interpolated U درون یابی کردن
soundest U عمق یابی کردن
extrapolate U برون یابی کردن
sound U عمق یابی کردن
sounded U عمق یابی کردن
plumb U ژرف یابی کردن
sounds U عمق یابی کردن
spot U مسافت یابی کردن
interpolate U درون یابی کردن
locating U مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates U مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate U مستقر ساختن مکان یابی کردن
located U مستقر ساختن مکان یابی کردن
range sensing U تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
mark U نشان کردن نشان
marks U نشان کردن نشان
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter U عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry U دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
introduce U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduces U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introducing U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduced U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
ear mark U نشان کردن
sights U نشان کردن
to draw a beads on U نشان کردن
to take a U نشان کردن
sight U نشان کردن
symbolize U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizing U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolises U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolized U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolising U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizes U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolised U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
inlay U گوهر نشان کردن
to have a shy at U باسنگ نشان کردن
stamp on the mind U خاطر نشان کردن
daggers U خنجر نشان کردن
asterisks U با ستاره نشان کردن
asterisk U با ستاره نشان کردن
dagger U خنجر نشان کردن
to impress on the mind U خاطر نشان کردن
to sight gun U نشان کردن اسلحه
inlaying U گوهر نشان کردن
to stamp on the mind U خاطر نشان کردن
to imprint on the mind U خاطر نشان کردن
to aim ones gun at U باتفنگ نشان کردن
inlays U گوهر نشان کردن
point U خاطر نشان کردن
earmarks U نشان کردن اختصاص دادن
earmark U نشان کردن اختصاص دادن
to set out U نشان دادن تعیین کردن
display U نشان دادن ابراز کردن
displaying U نشان دادن ابراز کردن
project U فاهر کردن نشان دادن
displays U نشان دادن ابراز کردن
suspension ribbon U لنت اویزان کردن نشان
projected U فاهر کردن نشان دادن
sights U دید زدن نشان کردن
represented U بیان کردن نشان دادن
represent U بیان کردن نشان دادن
sight U دید زدن نشان کردن
displayed U نشان دادن ابراز کردن
represents U بیان کردن نشان دادن
projects U فاهر کردن نشان دادن
marking U نشان دار سازی نشان
markings U نشان دار سازی نشان
poniter U نشان دهنده نشان گیرنده
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
punctuates U نشان گذاری کردن نقطه دار
belied U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
to give publicity to U بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
punctuate U نشان گذاری کردن نقطه دار
stamps U نشان دار کردن کلیشه زدن
punctuating U نشان گذاری کردن نقطه دار
demonstrated U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
brazenly U بی پروایی نشان دادن گستاخی کردن
demonstrate U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
featuring U نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
simulate U تقلید نشان دادن وانمود کردن
stamp U نشان دار کردن کلیشه زدن
punctuated U نشان گذاری کردن نقطه دار
damaskeen U ابدارکردن زرنشان یاسیم نشان کردن
featured U نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
simulating U تقلید نشان دادن وانمود کردن
brazen U بی پروایی نشان دادن گستاخی کردن
belies U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
demonstrating U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
feature U نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
demonstrates U نشان دادن تظاهر به عمل کردن
belying U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
simulates U تقلید نشان دادن وانمود کردن
belie U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
features U نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
highlighting U نشان کردن پررنگ کردن
refer U اشاره کردن نشان کردن
referred U اشاره کردن نشان کردن
refers U اشاره کردن نشان کردن
cerebrate U فعالیت مغزی را نشان دادن فکر کردن
milestones U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestone U بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
i. and evdevolution U توان یابی
sourcing U منابع یابی
error detection U خطا یابی
localization U موضع یابی
castaway U عمق یابی
achievement U دست یابی
position finding U موقعیت یابی
addressing U نشانی یابی
quadricycle U چهارچرخه یابی
attainment U دست یابی
orientation U جهت یابی
summation U مجموع یابی
knowledge acquisition آگاهی یابی
positioning U موقع یابی
insinuation U رخنه یابی
orientating U جهت یابی
orientates U جهت یابی
castaways U عمق یابی
orientate U جهت یابی
attainments U دست یابی
signal detection U علامت یابی
access U دست یابی
ranging U مسافت یابی
direction finding U جهت یابی
troubleshooting U عیب یابی
troubleshooting U اشکال یابی
edgings U حاشیه یابی
edging U حاشیه یابی
cost finding U ارزش یابی
marketing U بازار یابی
extrapolations U برون یابی
termination U پایان یابی
fault finding U عیب یابی
acquisition U هدف یابی
range finding U مسافت یابی
accessed U دست یابی
accesses U دست یابی
accessing U دست یابی
fault diagnosis U عیب یابی
surveys U زمینه یابی
calibration U خصلت یابی
factoring U عامل یابی
acquisitions U هدف یابی
fault detection U عیب یابی
fringing U ریشه یابی
locations U مکان یابی
location U مکان یابی
interpolations U درون یابی
achievements U دست یابی
interpolations U میان یابی
levelling U ارتفاع یابی
obstacle sense U حس مانع یابی
matchmaking U زوج یابی
survey U زمینه یابی
interpolation U میان یابی
extrapolation U برون یابی
patterning U طرح یابی
trapping U غلط یابی
interpolation U درون یابی
debugger U اشکال یابی
surveyed U زمینه یابی
goniometry U زاویه یابی
to check off U رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
conceal U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceals U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
to prove oneself U نشان دادن [ثابت کردن] توانایی انجام کاری
locate mode U باب مکان یابی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1اصلاح ترجمه
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com